تحولات بین نسلی در زندگی دانشگاهی ایران؛ مطالعه ای در سه نسل استادی
به گزارش کولو، به گزارش خبرنگاران ، کتاب تحولات بین نسلی در زندگی دانشگاهی ایران؛ مطالعه ای در سه نسل استادی اثر مقصود فراستخواه و زهرا محمدی در 151 صفحه با شمارگان 200 نسخه و قیمت 20 هزار تومان از سوی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی منتشر شد.
در مقدمه این کتاب آمده است: دنیای ما گویا مثل قطاری است که از ریل خود خارج شده، هر اتفاقی گزاف و حتی فاجعه آمیز در آن روی می دهد. در چنین دنیایی باید بایستیم و به مدد عقل سلیم جمعی، مراقب افت و خیزها و حرکات بی قاعده، خودتخریب و فرساینده دنیا خویش باشیم و مواظب جهش های ویروس وار ویرانگر در اندام های معرفتی و هیجانی و حرکتی خودمان باشیم. آنچه همیشه دنیای ما احتیاج دارد به جای فعل و انفعالات مضطربانه، پویایی و تغییر است و تنوع منطقی و عقلانی است، تحول منظم و معقول و خود مطلع است و توسعه پایدار است.
سرشت زندگی با تحول آشناست اما همیشه سطحی از تداوم و ثبات نیز لازم دارد. پیشرفت و توسعه حاصل پویایی و تغییرات است؛ ولی تغییرات منظمی که قواعد و هنجارهای خاص خود را داشته باشد. حتی تحولات پارادایمی و انقلاب های علمی و دگرگونی های ناپیوسته بزرگ و دورانی هم حاوی منطقی است. تحول نیز احتیاجمند سنتی و اصول و قواعدی است وگرنه حتی چیزی باقی نمی ماند تا از تغییر آن سخن بگوییم.
در جایی دیگر آمده است: سخنرانی مشهور وبر / دانشگاه مونیخ، دربرگیرنده نکته مهمی است. او در آنجا تاکید نمود که حیات دانشگاهی با وجود پویایی های عمیق دائمش، منطق و قواعد هنجارین خود را دارد و تغییرات در آن نمی تواند مشمول صدفه و گزاف بگردد وگرنه اگر روزی از خواب بیدار شویم و ببینیم کسی تصادفا و بدون قواعد و هنجارهای لازم وفقط حسب دست به دست شدن مکان های سیاسی کشور، به عنوان رئیس دانشگاه منصوب شده است و یا به همین صورت و بی قاعده کسانی به عنوان دانشجویان تحصیلات تکمیلی وارد دانشگاه می شوند یا بی ضابطه به عضویت هیئت علمی در می آیند یا بی قاعده ارتقا می یابند یا به نام علم بومی و غیر آن، اصول معرفت شناختی و روش شناختی معرفت علمی زیر پا گذاشته می گردد و یا خصیصه دنیای و بین المللی علم و دانشگاه در کشور رهین سیاست و ایدئولوژی می گردد؛ در این صورت باید فاتحه علم و دانشگاه را بخوانیم. دانشگاه برای خود عالمی است و تحولات آن تابع منطقی است. این بحث در کتاب گاه و بیگاهی دانشگاه در ایران به تفصیل آمده است (فراستخواه، 1396 و نیز برای تفصیل بیشتر نگاه کنید به فراستخواه، 1387).
در قسمتی با عنوان چیستی مسأله دانشگاه بیان شده است: دانشگاه به مثابه فضای اجتماعی است که روابط نسلی به صورت درون نسل ها و میان نسل ها در آن جریان می یابد و مدیریت برنامه ریزی یاددهی- یادگیری و تحقیق و خدمات تخصصی در آن را تحت تأثیر شدید خود قرار می دهد. بیش از آنکه گفته گردد ما در فضا زندگی می کنیم، فضامندیم و به میانجیگری فضا می اندیشیم. فضامندی جزو خصائص هستی و احساس و ادراک ماست. شاکله مطلعی و فرهنگ ما بواسطة فضا و در فضا شکل می گیرد. فضای دانشگاه امری ادراکی است امری ارتباطی تکنولوژیک و اجتماعی است. شناختی است و هنجاری است و عاطفی است. برآمده از نحوۀ زیست، مناسبات، اعمال، خاطرات و تجربیات دانشجو، دانشگاه، مدیر، سیاست گذار، خدمت گیرندگان، برنامه ریزان و ذینفعان درونی و بیرونی دانشگاه است. ما خود از تجربه ها می روید و مجددا این امکان را فراهم می آورد که ما به تجربه های خویش معنا بدهیم.
در ادامه این اثر شرایط نسل های دانشگاهی در ایران آنالیز شده است: در این مطالعه دانشگاه به مثابه فضای اجتماعی دیده می گردد که در آن مناسبات و بر همکنشی های درون و میان نسلی از جمله تدریس و یادگیری جریان می یابد. همه چیز مانند مدیریت برنامه ریزی آموزش، تدریس، تحصیل، تحقیق، خدمات تخصصی و مشارکت یا بیگانگی؛ خوب یا بد در این اثنا اتفاق می افتد. دانشگاه سرشتی فضاگون دارد. جایگاه ها و رابطه ها معنای خاصی برای افراد و گروه ها دارند مانند: کارخانه برای کارگر، مزرعه برای کشاورز، خیابان برای شهروند و فضای خانه برای خانواده دانشگاه نیز یک فضای ارتباطی در نوع خود است. بی جهت نیست که به آن یونیورسیتی (به معنای عالم) گفته اند؛ به معنای سپهری که مجموعه ای از نمادها، نشانه ها، پردیس و نوع خاصی از هنجارها، ارتباطات، فرهنگ و زندگی دانشگاهی به آن کلیت می بخشد. - همانطور که بوردیو (1998) بحث نموده است؛ فضا حاوی میدان ها، قواعد، روال ها و منش هایی است، تجربه هایی در آن روی می دهد و منابع و مبادلات معنادار در آن فراوری و توزیع می گردد و بر سرش هم همکاری و هم رقابت می گردد. فضا مخزنی از معانی ذخیره شده است که حاوی موقعیت هایی برای خلق امکان ها، تنش ها، خلاقیت ها، فرصت های رقابتی و حوزه های مختلف معناسازی است.
نویسندگان تشریح می نمایند: این مطالعه نشان می دهد که اقتصاد نقش بیشتری در دنیای ذهنی استادان مشارکت نماینده دارد. کدهای استخراج شده این مطلب را به خوبی بیان می نمایند. البته این نکته در بین نسل های سه گانه متفاوت بوده، اما کمابیش در بین آنها مشترک است. حتی در بیشتر موارد به نوعی فرافکنی نموده و مسئله معیشت را به استادان جوان نسبت می دهند، اما بیشتر استادان نسل اول انجام کار علمی را با انگیزه و علاقه انجام داده و مادیات نقش تعیین نماینده ای در کار علمی آنان ندارد.
درباره نسل های دیگر به ویژه نسل سوم بیان شده است: نسل سوم به طور کلی دیدگاه انتقادی نسبت به سیستم اداری و اجرایی دانشگاه اند و معتقدند برخی از افراد فقط بخاطر به دست آوردن پست اجرایی وارد دانشگاه شده اند.
در ادامه در قسمتی با عنوان توصیف نسل ها آمده است: استادان نسل اول با دانشگاه های آموزشی و نخبه گرایانه خو گرفته اند. لذا آموزش نزد آنها بیش از پژوهش اهمیت داشته و رابطه آنها با دانشجویانشان یک رابطه استاد شاگردی و رابطه گرم و عاطفی است. در عین حالی که احترام و حریم استاد و شاگرد بین آنها حفظ شده است. بیشتر این استادان خود را الگوی دانشجویان تلقی می نمایند بنابراین با رفتار اخلاقی از جمله نظم و انضباط صداقت و درستکاری صبر و حوصله و سایر اخلاقیات حوزه علمی سعی در جامعه پذیری علمی دانشجویان دارند. به همین منظور بیشتر کلاس داری فعال و با تعاملات حضوری در محیط دانشگاه جوابگوی دانشجویان هستند. اقامت تمام وقت و گاهی بیش از آن در پردیس به نوعی عادت علمی تبدیل شده و سبک زندگی علمی الان را نه تنها در دانشگاه بلکه در خانه تشکیل داده است و زندگی شخصی شان تحت تأثیر زندگی علمی قرار گرفته است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران